jocker بار دیگر با درخششی خیرهکننده وارد پرده سینماها شد. تاد فیلیپس کارگدان کمدین، این بار توانست که در یک ژانر کاملا جدید هم، توانایی خود را در کارگردانی نشان دهد. البته که بازی بینظیر خوانی فینیکس در نقش جوکر هم تاثیر بسزایی در این موفقیت داشت. ایفاگری نقش جوکر نیز قصه عجیبی در هالیوود دارد. بازیگرانی که در قالب این کاراکتر فرو میروند، همگی از حال و هوای عجیب روزهایی که لباس و نقاب دلقک دیوانه را برای دوران فیلمبرداری به تن داشتند میگویند. جنونی که جوکر در ذات خود دارد، به هر طریقی شده به بازیگر او هم میرسد؛ حتی اگر این نقش مانند فیلم «جوخه خودکشی» ضعیف پرداخته شده باشد.
طنز یا تراژدی؟
جوکر یک شخصیت کمیک تاریخی است اما در دوران مدرن جنون او، وی را تبدیل به یک عنصر تراژیک در داستانها کرده است. تنهایی، مهجوریت و ناسازگاری او با جامعه مکانیکی و از خود بیگانه مدرن، پیرنگ قصههایی با حضور جوکر را تشکیل میدهد. جوکر پلید است و سیاهی تمام زندگیاش را گرفته و از کشتن پدر و مادری جلوی فرزندش و یا له کردن یک پسر نوجوان زیر مشت و لگدش ابایی ندارد. تیم او به دختر رییس پلیس شهر تجاوز میکند و او را علیل میکند و فیلمهای این تجاوز را برای پدر دختر جوان به نمایش میگذارد. او دو کشتی پر از جمعیت آدم را بمبگذاری میکند و ساکنین هر دو کشتی را به جان هم میاندازد تا دیگری را از بین ببرند و در طی سرقت از یک بانک، تقریبا تمام همدستانش را میکشد تا پولها به خودش برسد. اینها بخشی از اقدامات شرورانه این کاراکتر است و با مرور کردن آنها به این نکته پی میبریم که جوکر برای تمامی دنبال کنندگانش یک شخصیت منفی است و نه لزوما یک شخصیت برخاسته از کاغذهای کتابهای کمیک.
در نسخه 2019 از فیلم جوکر، جوکر اسم دارد و نام وی آرتور است. آرتور و مادرش در وضعیت اقتصادی بغرنجی هستند و درآمد چندرغاز آرتور زندگی را برای آنها سخت کرده است. مادرش ولی زمانی در کاخ توماس وین (پدر بروس وین یا همان بتمن خودمان که در اینجا کودکی بیش نیست) خدمت میکرده و با ارسال نامههایی به این ثروتمندترین شهروند شهر گاتهام (شهر فرضی که داستانهای بتمن در آن جریان دارد) از او طلب کمک دارد. آرتور از این کار مادرش خوشش نمیآید اما نمیتواند مانع او هم بشود و از آنجایی که نامهها هم سالهاست که بیجواب ماندهاند، بیخیال گیر دادن به مادرش شده است.
آرتور از خدمات درمانی دولت استفاده میکند و هر از گاهی پیش یک روانشناس میرود. او آدم چندان نرمالی نیست و مشکلاتی دارد که مهمترین آنها به خندیدن بیاراده با صدای بلند برمیگردد. خندههای آرتور حالتی عجیب و غریب دارند و در طول فیلم متوجه میشویم که صرفا در زمانهای خندهدار پیش نمیآیند بلکه آرتور با کمک این خندههای مسخره و مضحک، هم گریه میکند و هم اعتراض و هم فریاد خشم سر میدهد. آرتور هیچ حسی به جز این خندههای فریکی ندارد و تقریبا تمام کنش واکنشات خود را در آن خلاصه کرده است. او اما کارتی به همراه خود دارد که در آن نوشته: خندههای من به خاطر بیماریام است و لطفا خودتان را اذیت نکنید و مرا ببخشید.» این کارت برای زمانی است که مردم از دست او شاکی میشوند و او با دادن کارتش به آنها، مردم را از بیماریاش آگاه میکند.
آرتور تنها، تک و طرد شده است. او از محبت انسانی و معاشرت با آدمها دور افتاده است. آرتور سرکوب شده زندگی روزانه خود را میگذراند و هر روز بیش از پیش احساس تنهایی و ناتوانی میکند. او در این بین عاشق یک کمدین تلویزیونی به نام مورای فرانکلین است و دوست دارد یک روز در برنامه او شرکت کند و همگان را به تحسین وادارد. از آنطرف اما شوی شبانه فرانکلین از محبوبترین برنامههای گاتهام است و هرکسی نمیتواند به همین راحتی در آن شرکت کند.
تفاوت جوکر خوانی فینیکس و تاد فیلپس با جوکرهای پیش از این در مرعوب شدن شخصیت جوکر در میان سیستم بیروح زمانه است. جوکر 2019، دیگر باهوش، زرنگ و آزاردهنده نیست. او مظلوم، تنها و بیپناه است که خشونتش تنها پاسخی به امور اطرافش است. بدون هدفی در جهت تغییر جهان. شاید بتوان ناامیدی واقعی را در این نسخه از جوکر بهتر از هر زمان دیگری فهمید.
jocker بار دیگر با درخششی خیرهکننده وارد پرده سینماها شد. تاد فیلیپس کارگدان کمدین، این بار توانست که در یک ژانر کاملا جدید هم، توانایی خود را در کارگردانی نشان دهد. البته که بازی بینظیر خوانی فینیکس در نقش جوکر هم تاثیر بسزایی در این موفقیت داشت. ایفاگری نقش جوکر نیز قصه عجیبی در هالیوود دارد. بازیگرانی که در قالب این کاراکتر فرو میروند، همگی از حال و هوای عجیب روزهایی که لباس و نقاب دلقک دیوانه را برای دوران فیلمبرداری به تن داشتند میگویند. جنونی که جوکر در ذات خود دارد، به هر طریقی شده به بازیگر او هم میرسد؛ حتی اگر این نقش مانند فیلم «جوخه خودکشی» ضعیف پرداخته شده باشد.
طنز یا تراژدی؟
جوکر یک شخصیت کمیک تاریخی است اما در دوران مدرن جنون او، وی را تبدیل به یک عنصر تراژیک در داستانها کرده است. تنهایی، مهجوریت و ناسازگاری او با جامعه مکانیکی و از خود بیگانه مدرن، پیرنگ قصههایی با حضور جوکر را تشکیل میدهد. جوکر پلید است و سیاهی تمام زندگیاش را گرفته و از کشتن پدر و مادری جلوی فرزندش و یا له کردن یک پسر نوجوان زیر مشت و لگدش ابایی ندارد. تیم او به دختر رییس پلیس شهر تجاوز میکند و او را علیل میکند و فیلمهای این تجاوز را برای پدر دختر جوان به نمایش میگذارد. او دو کشتی پر از جمعیت آدم را بمبگذاری میکند و ساکنین هر دو کشتی را به جان هم میاندازد تا دیگری را از بین ببرند و در طی سرقت از یک بانک، تقریبا تمام همدستانش را میکشد تا پولها به خودش برسد. اینها بخشی از اقدامات شرورانه این کاراکتر است و با مرور کردن آنها به این نکته پی میبریم که جوکر برای تمامی دنبال کنندگانش یک شخصیت منفی است و نه لزوما یک شخصیت برخاسته از کاغذهای کتابهای کمیک.
در نسخه 2019 از فیلم جوکر، جوکر اسم دارد و نام وی آرتور است. آرتور و مادرش در وضعیت اقتصادی بغرنجی هستند و درآمد چندرغاز آرتور زندگی را برای آنها سخت کرده است. مادرش ولی زمانی در کاخ توماس وین (پدر بروس وین یا همان بتمن خودمان که در اینجا کودکی بیش نیست) خدمت میکرده و با ارسال نامههایی به این ثروتمندترین شهروند شهر گاتهام (شهر فرضی که داستانهای بتمن در آن جریان دارد) از او طلب کمک دارد. آرتور از این کار مادرش خوشش نمیآید اما نمیتواند مانع او هم بشود و از آنجایی که نامهها هم سالهاست که بیجواب ماندهاند، بیخیال گیر دادن به مادرش شده است.
آرتور از خدمات درمانی دولت استفاده میکند و هر از گاهی پیش یک روانشناس میرود. او آدم چندان نرمالی نیست و مشکلاتی دارد که مهمترین آنها به خندیدن بیاراده با صدای بلند برمیگردد. خندههای آرتور حالتی عجیب و غریب دارند و در طول فیلم متوجه میشویم که صرفا در زمانهای خندهدار پیش نمیآیند بلکه آرتور با کمک این خندههای مسخره و مضحک، هم گریه میکند و هم اعتراض و هم فریاد خشم سر میدهد. آرتور هیچ حسی به جز این خندههای فریکی ندارد و تقریبا تمام کنش واکنشات خود را در آن خلاصه کرده است. او اما کارتی به همراه خود دارد که در آن نوشته: خندههای من به خاطر بیماریام است و لطفا خودتان را اذیت نکنید و مرا ببخشید.» این کارت برای زمانی است که مردم از دست او شاکی میشوند و او با دادن کارتش به آنها، مردم را از بیماریاش آگاه میکند.
آرتور تنها، تک و طرد شده است. او از محبت انسانی و معاشرت با آدمها دور افتاده است. آرتور سرکوب شده زندگی روزانه خود را میگذراند و هر روز بیش از پیش احساس تنهایی و ناتوانی میکند. او در این بین عاشق یک کمدین تلویزیونی به نام مورای فرانکلین است و دوست دارد یک روز در برنامه او شرکت کند و همگان را به تحسین وادارد. از آنطرف اما شوی شبانه فرانکلین از محبوبترین برنامههای گاتهام است و هرکسی نمیتواند به همین راحتی در آن شرکت کند.
تفاوت جوکر خوانی فینیکس و تاد فیلپس با جوکرهای پیش از این در مرعوب شدن شخصیت جوکر در میان سیستم بیروح زمانه است. جوکر 2019، دیگر باهوش، زرنگ و آزاردهنده نیست. او مظلوم، تنها و بیپناه است که خشونتش تنها پاسخی به امور اطرافش است. بدون هدفی در جهت تغییر جهان. شاید بتوان ناامیدی واقعی را در این نسخه از جوکر بهتر از هر زمان دیگری فهمید.